کد مطلب:28658 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

شهادت عبد اللَّه بن بدیل












2491. تاریخ الطبری - به نقل از ابو روق هَمْدانی -:در جناح راست، عبد اللَّه بن بدیل با ایشان سخت به نبرد پرداخت تا به چادر معاویه رسید. سپس مردانی كه بر مرگ پیمان بسته بودند، پیرامون معاویه را گرفتند و او فرمانشان داد كه در جناح راست در برابر ابن بدیل، مقاومت ورزند. نیز به حبیب بن مسلمه كه در جناح چپ بود، پیغامِ [ مقابله] داد و او، همراهِ یارانش به جناح راست سپاه علی علیه السلام حمله بُرد و ایشان را عقب راند. عراقیان از جناح راست پراكنده گشتند، چندان كه تنها ابن بدیل با دویست یا سیصد تن از قاریان ماند كه پشت به پشت هم داده بودند و بقیّه، شتابان گریختند.

علی علیه السلام به سهل بن حُنَیف فرمان داد تا با افرادش از اهل مدینه پیش رود. دسته هایی انبوه از سپاه شام به رویاروییِ ایشان آمدند و بر آنان حمله بردند تا ایشان را به جناح راست عقب راندند. در جناح راست تا قلب سپاه، كه قرارگاه علی علیه السلام بود، اهل یمن قرار داشتند. چون جناح راست از هم گسیختند، دامنه گریز تا [ قرارگاه ]علی علیه السلام كشیده شد. پس وی آهسته آهسته به سوی جناح چپ رفت. در آن جناح، اهل مُضَر عقب نشینی كرده بودند و[ تنها] قبیله ربیعه پایدار مانده بودند.[1].

2492. تاریخ الطبری - به نقل از فُضَیل بن خدیج، غلامِ اشتر، آن گاه كه اشتر، شامیان را از عبد اللَّه بن بدیل و یارانش پراكند و آنان دانستند كه علی علیه السلام زنده است و در جناح چپ جای دارد -:عبد اللَّه بن بدیل به یارانش گفت:باید پیشروی كنیم. اشتر به وی پیغام داد:چنین نكن! همراه یارانت بمان و نبرد كن. این برای ایشان بهتر است و تو و یارانت را به سلامت می دارد.

امّا عبد اللَّه نپذیرفت و به سوی معاویه پیشروی كرد، چنان كه خود [ عزم كرده ]بود. پیرامون او [ مردانی ]همچون كوه بودند و او خود، دو شمشیر در دست داشت. پس پیشاپیشِ یارانش به حركت درآمد و هر كه را [ از سپاه شام] به وی نزدیك می شد، با ضربه ای هلاك می كرد تا آن كه هفت تن را [ به این منوال ]كُشت.

هنگامی كه به معاویه نزدیك شد، سپاه شام از هر سو به جانب وی یورش آوردند. او و جمعی از یارانش در محاصره قرار گرفتند. آن گاه، وی چندان جنگید كه كشته شد و گروهی از یارانش [ نیز ]كشته شدند و جمعی دیگر، زخم برداشته، گریختند.

اشتر، ابن جمهان جُعْفی را گسیل كرد و او بر شامیانی كه در تعقیب یارانِ نجات یافته ابن بدیل بودند، یورش آورد، چندان كه ایشان رهایی یافته، به اشتر پیوستند.[2].

2493. وقعة صِفّین - به نقل از شعبی -:آن روز، عبد اللَّه بن بدیل خُزاعی همراه علی علیه السلام بود و دو شمشیر و دو زره داشت و دلیرانه با شمشیر بر سپاه معاویه می زد... و همچنان حمله كرد تا به معاویه و كسانی كه با او تا پای جان پیمان بسته بودند، رسید. معاویه به ایشان فرمان داد كه رویاروی عبد اللَّه بن بدیل مقاومت كنند. نیز به حبیب بن مسلمه فهری كه در جناح چپ بود، پیغام داد كه با همه همراهانش به عبد اللَّه حمله كند. افراد به هم برآمدند و دو گروه با هم در افتادند:جناح راست سپاه عراق و جناح چپ سپاه شام. عبد اللَّه بن بدیل با ضربه های دلیرانه شمشیر پیش تاخت، چندان كه معاویه را از جایگاهش پس راند.

آن گاه، عبد اللَّه ندا در داد:به خونخواهیِ عثمان برآیید!» - و مرادش، برادرش [ عثمان بن بدیل] بود كه كشته شده بود -؛ امّا معاویه و یارانش پنداشتند كه مراد او، عثمان بن عفّان است.

معاویه از جایی كه عقب نشسته بود، بسیار بازآمد و بر جان خود بیمناك شد و دوباره و سه باره به حبیب بن مسلمه پیغام داد و از او یاری خواست و فریاد خواهی كرد. حبیب با جناح چپ [ سپاه] معاویه، سخت به جناح راست سپاه عراق یورش بُرد و آن را از هم شكافت، چندان كه با ابن بدیل، تنها حدود صد تن از قاریان باقی ماندند. آنان پشت به پشت هم داده، از خویش دفاع می كردند.

ابن بدیل، خود را به میان سپاه زده، عزم قتل معاویه را داشت و جایگاه او را می جُست و مقاومت می ورزید تا به وی رسید كه عبد اللَّه بن عامر از او نگهبانی می كرد.

آن گاه، معاویه كسانش را ندا داد:وای بر شما! اگر نمی توانید سلاح به كار گیرید، با سنگ و پاره سنگ به وی هجوم بَرید!

یاران معاویه بر عبد اللَّه بن بدیل تاختند و بر او سنگ باراندند، چندان كه وی را غرق زخم كردند و عبد اللَّه كشته شد. معاویه و عبد اللَّه بن عامر، روی به سوی وی نهادند و بر سرش ایستادند. عبد اللَّه بن عامر، دستارش را بر چهره او افكند و برایش رحمت طلبید؛ چرا كه وی از پیش، برادر و دوستش بود.

معاویه گفت:چهره اش را بگشا.

گفت:نه. به خدا سوگند، تا جان در تنِ من است، او مُثله نخواهد شد.

معاویه گفت:چهره اش را بگشا. ما او را مُثله نخواهیم كرد. من وی را به تو بخشیدم.

ابن عامر، چهره وی را بگشود. معاویه گفت:به پروردگار كعبه سوگند، این مرد، بزرگْ پیشاهنگِ این قوم بود.[3] ر. ك:ص 145 (شهادت عبد اللَّه بن بدیل).









    1. تاریخ الطبری:18/5، الكامل فی التاریخ:373/2، وقعة صفّین:248.
    2. تاریخ الطبری:23/5، الكامل فی التاریخ:375/2.
    3. وقعة صفّین:245، شرح نهج البلاغة:196/5. نیز، ر. ك:الأخبار الطوال:175.